فرصتهای استخدامی برای معلولان، اندک است. در اغلب کشورها از جمله ایران، قوانینی مبنی بر الزام کارفرمایان برای به کارگرفتن معلولان وضع شده است. با این وجود، این قوانین به خوبی اجرا نمیشود. کارفرمایان به بهانهی نداشتن ظاهر مورد قبول معلولین برای جامعه، از به کارگیری این افراد در مشاغلی که استعداد و توانایی انجام دادنش را دارند خودداری میکنند.
طبق مادۀ ۷ قانون جامع حمایت از معلولان، دولت موظف است به افراد معلول واجد شرایط، حداقل سه درصد از مجوزهای استخدامی دستگاههای دولتی و عمومی، اعم از وزارتخانهها، شرکتها و مؤسسات، نهادهای عمومی و انقلابی و دیگر دستگاههایی را که از بودجهی عمومی کشور استفاده میکنند، اختصاص دهد؛ اما این قانون با توجه به مشکل بیکاری در سطح کل کشور تاکنون نتوانسته است مشکل اصلی بیکاری افراد معلول را برطرف سازد.
همانطور که پیداست اشتغال معلولان یکی از مشکلات و معضلاتی است که اگرچه گروهها و مسئولین ذیربط تا حدودی آن را بررسی کردهاند، هنوز حل نشده باقی مانده است. بنابراین لازم است که برای این مشکل راه حلی جدی یافت. اشتغال معلولان را نباید به کسبوکارهای دولتی محدود کرد. بایستی برای اشتغال معلولین در کسبوکارهای غیردولتی و خصوصی و بهکارگیری آنها توسط کارآفرینان و یا فراهم آوردن زمینهای برای کارآفرینی آنها برنامهریزی کرد.
اشتغال
طبق آمار، از جمعيت بیش از سه ميليوني معلولان کشور در سال1387، تنها 600 نفر استخدام دستگاههاي دولتي شدند. بر اساس قانون، باید 60 درصد شغلهاي اپراتوري به معلولان اختصاص يابد، که متاسفانه در عمل اجرا نشده است. اين در حالي است که ورود افراد داراي معلوليت به بازار کار و استقلال مالي آنان علاوه بر رشد اعتماد به نفس آنها، به لحاظ اقتصادي هم براي دولتها مقرون به صرفه نيز هست و بسیاری از هزینههای این عزیزان را کاهش میدهد.
با توجه به رشد جمعیت جوان در هرم سنی ایران، طبیعی است که هر ساله به جمعیت معلولین ایران نیز اضافه شود. سازمانهای بین المللی به شعار تساوی و برابری فرصتها برای معلولین و افراد سالم، تاکید داشتهاند. همچنین این سازمانها از همهی دولتها میخواهند این شعار را در برنامهریزیهای کشوری خود لحاظ کنند. با این وجود، غالبا معلولین بهعنوان شهروند درجه دو در نظر گرفته میشوند و قادر به رقابت و مشارکت در فعالیتهای اجتماعی ، اقتصادی و فرهنگی همانند افراد سالم نیستند.
متأسفانه اغلب معلولین و افراد کمتوان جسمی نميتوانند شغلهايي که توانايي انجامش را دارند به دست آورند. همچنین حتی در صورت اشتغال، امکان آموزش و ارتقاء شغلي را نیز از دست ميدهند. برای بهبود کیفیت زندگی معلولین، لازم است همهی افراد جامعه مهارت و تواناییهای افراد معلول را باور کنند و بدانند معلولین هم مهارت و تواناييهايي دارند که همانند افراد غيرناتوان است. همچنین ميتوانند همانند ساير کارگران بدون نياز به کمک ویژهای، مؤثر واقع شوند.
زنان معلول
تا کنون رسیدگی به مسائل ومشکلات زنان معلول پشت پرده باقی مانده است. برای اینکه زنان معلول با مشکلات خود مبارزه کنند و زندگی عادی داشته باشند، به نیرو و توان خارق العاده ای نیاز دارند. زنان معلول برای رسیدن به موفقیت و کسب جایگاه اجتماعی، باید بسیار بیشتر از دیگران تلاش کنند. به طور طبیعی، خواسته و یا ناخواسته، معلولین از طرف جامعه طرد شدهاند و به عنوان یک انسان برابر دیده نمیشوند. در این بین، زنان معلول به طور مضاعف تحت فشارهای وارده از سمت جامعه هستند. در جامعهی ما، مردان معلول تقريبا دو برابر زنان داراي معلوليت شاغل هستند. علاوه بر این، وقتي زن داراي معلوليت وارد شغلي ميشود در بيشتر مواقع از حقوق و مزاياي نابرابر، دسترسي نابرابر به بازآموزي، حقوق و منابع اعتباري داشته و عمدتا با تبعیض شغلي مواجه بوده و به ندرت در تصميمگيريهاي اقتصادي مشارکت داده ميشوند.
زنان معلول علاوه بر تحقیر و تبعیضهایی که به دلیل معلولیت خود متحمل میشوند، اساسا به عنوان یک زن حاضر در جامعه نیز به آنها نگاه نمیشود. اغلب زنان معلول جایگاهی مناسبی در جامعه ندارند. هرچند در همین فضای سمی نیز، هستند زنان معلول موفق که با تمام محدودیتها مبارز کردند و جایگاه اجتماعی خود را بدست آوردند.
نتیجهگیری
برخلاف تصور رایج میان مسئولین و مردم، بیشتر دغدغهی معلولان، مربوط به ضعف جسمانی و یا مشکلات مالی نیست. بلکه نوع نگاه برخی از مردم به آنهاست. برخي از مسئولین و مردم جامعه، معلولین را نيروهايي کم توان و ضعيف تصور ميکنند. این طرز نگاه و تصور، مشکل عمدهی توانيابان محسوب ميشود.
در واقع، همین نگاه و تصورات غلط زمینهساز مشکلات بعدی همچون، اشتغال، مسکن، عدم مناسب سازي معابر و … شده است. در هرحال، اجراي کامل قوانين معلولان، ايمان داشتن به تواناييهاي آنان، راه دادن معلولان در پستهای اجرايي، حمايت و تقويت تشکلهاي غيردولتي حامي معلولان و الگو برداري از کشورهاي توسعه يافته در مقوله رعايت حقوق معلولان ميتواند معلول ايراني را از پيلهاي که خود را در آن محصور ساخته است، رها کند. در آن صورت ديگر اميدواريم که حمايت از معلولان، به عنوان شهروندان صاحب حق ايراني، تنها به برگزاري مراسم ها و همايشهاي تزئيني و دهن پرکن در (روز جهاني معلولان) خلاصه نشود.
یکی از مراکزی که به درستی در این مسیر گام برداشته است، موسسه خیریهی مشیز است. مشیز در سال 1373 با هدف مشارکت موثر در توسعه اجتماعی استان کرمان بنیان نهاده شد.
مشیز نام خود را از ترکیب کلمات “محبت، شراکت، یاری و زیبایی” گرفته است. همچنین مشیز نام قلعهای قدیمی نزدیکی شهر کرمان (بردسیر) به معنی سرسبزی و خرمی است.
یکی از مراکز زیرمجموعهی این موسسه، مرکز توانبخشی و حرفه آموزی کم توانان ذهنی حضرت ابوالفضل(ع) است. این موسسه، در قـالب یک سـازمان غیردولتی با انگیزهی والای کمک به همنوع، در مهرماه سال ۱۳۷۸ تاسیس شد. در این مرکز، تلاش بر این است که آموزشها ومهارتهای لازم جهت ورود توانخواهان به بازار کار ارائه شود؛ تا در زمان ترخیص آنان نیز بتوانند ازمزایای یک زندگی مستقل بهرهمند گردند. دراین راستا، کارگاههای نجاری، معرق، شبه قالی، نمددوزی، دوخت رومیزی وکلاسهای آموزشی مهارتهای خودیاری و مهارتهای زندگی ویژه توانخواهان برگزار میگردد.